کار فرهنگی؛ بایدها ونبایدها

هر کار فرهنگی یا هر تغییر و تحولی باید از خود فرد شروع بشود. لذا باید از خودمان شروع کنیم. نگاه خودمان را درست بکنیم و خودمان را تغییر بدهیم. بعد خانواده، بعد آشنایان و اقوام و بچه‌‏های محله و مسجد و جاهای دیگر.
باور به حرف‌ها و برنامه‏‌ها
به داشته‏‌هایمان و دانسته‌‏هایمان عمل بکنیم و باور داشته باشیم. مسائلی را که بدان باور و اعتقاد نداریم، انجام ندهیم. خود باور و اعتقاد ما به یک سری کارها باعث می‌‏شود مخاطب در آن زمینه‏‌ها جدی شود.
توجه به خانواده و آشنایان
کار فرهنگی را باید از خانواده و دوستان و نزدیکان خودمان آغاز کنیم. کار فرهنگی زمان و مکان نمی‏‌شناسد. البته قرار نیست داد و فریاد بکنیم. بلکه روحیه و رفتار و گفتار ما می‏تواند کار فرهنگی باشد و الآن باید به شدت روی خانواده و آشنایان خود دقت نظر داشته باشیم و مواظب خانواده‏‌هایمان باشیم.
کار ایجابی
کار ایجابی بکنیم. کار انتقادی صرف یا صرفاً انتقاد کردن جواب نمی‏‌دهد. باید خودمان هم دست به کار بشویم و اقدام کنیم. امیدوار هم باشیم هم به تغییر وضعیت و هم تأثیرگذاری فعالیت‌‏هایمان و… انتقاد صرف، ناامیدی می‌‏آورد و هیچ چیزی در فعالیت، بدتر از ناامیدی و بی‌‏انگیزگی نیست.
داشتن اعتماد به نفس
یکی از آفات ما، افراط و تفریط است. در اوائل دولت آقای احمدی نژاد، اعتماد به نفس‏‌ها و روحیات انقلابی فوق العاده بود. حالت افراطی و غیر واقع‏‌بینانه به خود گرفته بود ولی الآن برعکس شده است. همه محتاط و محافظه‌‏کار شدند. اعتماد به نفس بین مذهبی‌‏ها کم شد؛ بس که از خودشان انتقاد کردند. چرا که انتقاد زیاد، آدم را مأیوس و محتاط می‏‌کند و آدمی از ترس اشتباه و سر و صدای دیگران دست به هیچ کاری نمی‌‏زند.
سرپا داشتن عَلَم
الآن سعی ما باید این باشد که علم انقلاب و روحیه جهادی و بسیجی، علم یاد شهدا، علم جبهه فرهنگی و فکری انقلاب اسلامی را در منطقه خودمان زنده و سَر پا نگه داریم. حفظ این علم و تقویت ارزش‏های انقلاب اسلامی مانند ساده‌‏زیستی، زهد، روحیه جهادی، احساس مسئولیت، ایثار و فداکاری و… را در زندگی فردی و اجتماعی خود در پیش بگیریم.
توجه به معنویت در کنار جهاد
برای تقویت روحیه دینی و معنوی خود بکوشیم. یادمان باشد که ایمان و جهاد حد یَقِف ندارد. پس همواره باید در تلاش و جهاد باشیم. البته با این توجه و ظرافت که تلاش و جهاد در هر دوره ممکن است با دوره بعدی و شرایط زمانه تغییر کند. خصوصاً که ما دغدغه جامعه‏‌سازی داریم باید توجه بیشتری به معنویت داشته باشیم و از خودسازی غافل نشویم.
نهادسازی و نهادینه کردن فعالیت‏‌ها
الآن زمان‌ه‏ای است که باید نهادسازی بکنیم و از سویی دیگر فعالیت‏های خودمان را در منطقه نهادینه و ماندگار کنیم. اگر جمعی داریم و فعالیتی می‏‌کنیم و بدون مجوز است، مجوز رسمی و قانونی‌‏اش را بگیریم یا مؤسسه را به ثبت برسانیم. از مجاری قانونی و رسمی فعالیت کنیم و این جور نشود که پس از مدتی و گذشت این شرایط فعلی و آمدن مسئولان جدید در شهر، فعالیت ما (چه در قالب نشریه، هیئت، کانون و…) را غیرقانونی قلمداد کنند.
کادرسازی و توانمندسازی
به نظرم در شرایط فعلی کشور یکی از نیازهای جدی ما آموزش است. ما نیروی آموزش دیده و کادر مجرب کم داریم. لذا باید برای رفع آن، دوره‌‏های آموزشی برگزارکنیم. توانمندی در مهارت‌‏های خودمان را افزایش دهیم. در یک مهارت خاص هم متوقف نشویم. سعی کنیم مهارت‏‌های مختلف را در حد متوسط فرا بگیریم. مهارت‏‌هایی چون نویسندگی، روزنامه‏‌نگاری (خصوصاً خبرنویسی، گزارش‏‌نویسی و مصاحبه)، عکاسی، فیلمبرداری، مستندسازی، طراحی و گرافیک، فراگیری زبان خارجی خصوصاً زبان‏های عربی و انگلیسی و…
مهاجرت
برخی هستند که به دلایل مختلف،‌ در مسجد محله با منطقه شهر و روستای خودشان نمی‌‏توانند فعالیت کنند، لذا باید دست به مهاجرت بزنند، یعنی اینکه فعالیت خودشان را در مسجد محله‌‏های دیگر، یا منطقه یا شهر و روستای دیگر آغاز کنند. امثال امام موسی صدر، شهید چمران، حاج عبدالله والی و بسیاری دیگر از شهر و دیار خود مهاجرت کردند و توانستند تأثیرگذار باشند و اگر آنها در شهر و دیار خود می‏‌ماندند نمی‏‌توانستند تا بدین حد، مؤثر واقع شوند. چه بسا شهر یا منطقه ای، اشباع شده است، چه خوب است از شهر و دیار خود دل بکنیم و به جایی که مورد نیاز است، مهاجرت کنیم. قرار نیست تا ابدالدهر در یک منطقه بمانیم.
محدود نشدن به قالب‏ها و ابزارها
خودمان را در قالب‏های فعالیت خاصی محدود نکنیم. برای مثال، برای مطالعه و شروع سیر مطالعاتی، لازم نیست از کتاب‏های شهید مطهری یا رهبر معظم انقلاب شروع کنیم. گاهی اوقات ممکن است فعالیت مطالعاتی خودمان را با یک سفرنامه (مانند «داستان سیستان» با «جانستان کابلستان» نوشته رضا امیرخانی و…) یا فیلم و مستند یا کتاب شعر و رمان و اردو یا کوه پیمایی و یک سفر زیارتی و سیاحتی و… آغاز کنیم.
کار خالصانه
کارهای ما باید برای رضای خدا و خالصانه باشد. اخیراً مقام معظم رهبری با خانواده مرحوم حاج عبدالله والی ـ مسئول کمیته امداد و جهادگر مخلص منطقه بشاگرد ـ دیداری داشتند. حضرت آقا در این دیدار فرمودند که «کارهای خالصانه هست که انقلاب را در بین مردم مستحکم می‏کند، اینهاست که انقلاب را بیمه می‏کند»
آمریکا و صهیونیسم، دشمنان اصلی ما
دشمن اصلی ما آمریکا و صهیونیسم است. شیاطین بزرگ اینها هستند. وهابیت، فراماسونری، فتنه‏‌گران، ضدانقلاب، کشورهای اروپایی، بهائیت و… همه آلت دست و همکاران و مزدوران آنها هستند. حالا چرا این مسأله را مطرح می‏‌کنم چون ممکن است در فعالیت‏‌هایمان به ظلم و تعدّی‏اتی برسیم که برای ما قابل هضم نباشد. لذا نباید از نظام اسلامی مأیوس بشویم و با دیدن این گونه صحنه‏‌ها ببریم. شاید مسئولی متخلف باشد امّا او دشمن اصلی ما نیست، او آلت دست یا فریب‏خورده یا جاهل است.
توجه و درک شرایط روز جهان
ما به عنوان یک فعال فرهنگی و مذهبی، از اوضاع سیاسی روز جهان مطلع باشیم این که آمریکا، آفریقا، اروپا، آسیای مرکزی، آمریکای لاتین، خاورمیانه و جهان عرب، شبه قاره و شرق آسیا چه اوضاعی دارند. تحلیل درستی از تحولات اخیر جهان عرب داشته باشیم. مسأله فلسطین و لبنان برایمان حل شده باشد. فرق تحولات سوریه با دیگر مناطق مانند بحرین، مصر، لیبی و… را بدانیم و بتوانیم آن‏ها را به درستی تحلیل کنیم.
توجه به تاریخ انقلاب اسلامی
تاریخ عامل هویت‏‌ساز است و تاریخ انقلاب هم عامل هویت مذهبی‏‌ها و حزب‏اللهی‏‌هاست و هم اکنون تاریخ انقلاب محل تاخت و تاز روشنفکران و غربزدگان شده است. شاید تاریخ، اصلی‏‌ترین صحنه نبردی است که در حال حاضر در فضای روشنفکری و علمی و مطبوعاتی کشور وجود دارد. چرا که هر گروهی درصدد شناساندن نقش و اهمیت خود در فضای شکل‏‌گیری انقلاب و سال‏های بعد از آن است و اگر آنها بتوانند تاریخ را بنویسند، به راحتی می‏‌توانند حقایق را وارونه جلوه بدهند. به قول یکی از تاریخ‏‌نگاران مشهور «هر چه می‏‌کشیم، از نخواندن و ندانستن تاریخ است.»
شبکه سازی
ارتباط و شبکه سازی از مهمترین عوامل موفقیت است. پس برای تأثیرگذاری در کارهایمان، باید شبکه فعالان فرهنگی، هیئت‌ها، مذهبی‌ها، دانشجویان، پایگاه های بسیج و مسجدها و… ایجاد کنیم. دوستان و همفکران خودمان را در سطح شهر و منطقه پیدا کنیم.
تمرکز فعالیت‏ها
یکی از اشتباهات ما این است که در فعالیت های خود تمرکز نداریم و خیلی زود، از این شاخه به شاخه دیگر می‌پریم. تمرکز در یک حوزه، تأثیرگذاری و ماندگاری فعالیت ما را تضمین می کند. حاج عبدالله والی، والی شد چون خودش را وقف بشاگردی‌ها کرد و در حوزه کارش تمرکز کرد. حاج عبدالله ضابط و شهید آوینی همین طور.
گفتمان انقلاب اسلامی، محور فعالیت‌های فرهنگی و دینی
پایه فعالیت‌های فرهنگی و دینی را گفتمان انقلاب اسلامی قرار دهیم و برای تقویت گفتمان اسلامی و انقلاب اسلامی بکوشیم. اگر هیئتی هستیم هئیت را با نگاه انقلاب اسلامی اداره کنیم. مسجد و مدرسه و کانون انتظار و مهدویت را با همین نگاه و رویکرد فعالیت کنیم. رویکردی که در آن هم معنویت و معرفت هست، هم عدالتخواهی و رشد است و هم مبارزه با استعمار و استکبار.
داشتن پاتوق
اگر در مسجد هستیم، مسجد و اگر در یک پایگاه بسیج فعالیت می کنیم آنجا را مرکز فعالیت های انقلاب اسلامی قرار بدهیم. سعی کنیم هر جایی که هستیم ـ مسجد، کانون، نشریه، مدرسه و… ـ آنجا را پاتوق بچه های مذهبی و حزب‏‌اللهی قرار دهیم. داشتن پاتوق خیلی مهم است؛ هم فیزیکی و هم مجازی.
جبهه‏‌ای دیدن و جبهه‌‏ای فعالیت کردن
فعالیت جبهه‌‏ای و شبکه‌ای چیزی است که تجربه هم نشان داده است و در انقلاب تجربه کردیم و توانستیم پیروز بشویم و جلوی تمام دشمنان داخلی و خارجی بایستیم. اخیراً هم مقام معظم رهبری فرمودند که فعالیت دشمن را جبهه‌ای ببینید. این تازه یک طرف ماجراست اما نیمه دومش این است که فعالیت‌های دوستان خود را هم باید جبهه‌ای ببینیم. به همدیگر کمک بکنیم و کارهای همدیگر را تکمیل کنیم.
ارتباط چهره به چهره
ارتباط چهره به چهره داشته باشیم. البته این به معنای فراموشی از فضای مجازی نیست، ولی باید از ارتباط چهره به چهره را داشته باشیم. البته فضای مجازی هم غافل نشویم ولی زیادی در آن غرق نشویم. برای فضاهای شهرستان ها و مساجد تأکیدمان باید روی فعالیت‌های چهره به چهره باشد و بیش‌تر روی ارتباطات مستقیم سرمایه گذاری کنیم تا فضای مجازی.
مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیر باشیم، سعی کنیم خلأهای منطقه و محله خود را به درستی تشخیص بدهیم و آنها را پر کنیم. کارها و فعالیت‌هایمان را در جهت رفع نیازهای منطقه باشد. از قبول مسئولیت فرار نکنیم مگر مسئولیت‌هایی که توان انجامش را نداشته باشیم یا علم آن حوزه را نداشته باشیم و اما سعی‌مان بر این باشد که بارهایی که کسی بر دوش نمی‌کشد، بر عهده بگیریم. کارهایمان را از موارد ریز و جزئی شروع کنیم.
شروع از مدارس و مساجد
کار فرهنگی را باید از مدارس و مساجد آغاز کنیم. از مدارس دور و اطراف و محله و منطقه خودمان شروع کنیم. حتی شاید ضرورت داشته باشد از مدارس آغاز کنیم پس از آن را در مساجد پیگیری و تقویت و تکمیل کنیم. الآن متأسفانه از فضای مدارس غفلت شده است و اگر چه حق فعالیت فرهنگی و دینی در مساجد هم ادا نشده است. کارهای انجام نشده زیاد است و همت و اراده ما را می‌خواهد که آستین هایمان را بالا بزنیم و بسم الله بگوییم.
ارتباط با حوزه و روحانیت
با حوزه و روحانیت خصوصاً اساتید و طلاب فاضل و انقلابی حوزه علمیه قم و تهران و شهر خودمان ارتباط برقرار کنیم.
برنامه مطالعات قرآنی و روایی
برای مطالعه تفسیر قرآن و روایات اسلامی برنامه ویژه و دائمی داشته باشیم و سعی کنیم در طول فعالیت‌هایمان حداقل یک دور تفسیر نور آقای قرائتی و میزان الحکمه آقای ری شهری را مطالعه کنیم…
دور ماندن از آسیب‏‌ها
باید سعی کنیم از مشکلاتی که جمع های فرهنگی مذهبی دارند، مصون باشیم و برای دور ماندن از این آفات تلاش کنیم. عمده این مشکلات ـ بدون رعایت اولویتها ـ عمدتاً به صورت زیر است:
۱-بی نظمی. کافی است هر فعال فرهنگی تأملی در زندگی شهید بهشتی داشته باشد آن وقت خودش متوجه اهمیت این موضوع می‌شود.
۲-بی برنامگی و فقدان استراتژی
۳-عدم باور به فعالیت‌ها
۴-پراکندگی و جزیره‌ای عمل کردن
۵-فقدان مطالعه.
۶-فقدان آموزش ها و مهارت های لازم مثلاً نویسندگی، عکاسی، مستندسازی و طراحی گرافیکی و…
۷-یک سری روحیات خاص که در میان مذهبی ها زیاد دیده می‏شود مانند زیر آب زنی ها، خود محوری ها، زود باوری ها یا خوش باوری ها و…
۸-عدم اعتماد به نفس
۹-تکیه به افراد و نهادها
۱۰- عدم حمایت از همدیگر
۱۱- فقدان اولویت سنجی.
۱۲- کمی سعه صدر. تحمل نظرات مخالف و انتقادی ما کم است.
۱۳- افراط و تفریط در رفتارها و موضع گیریها.

اولین گام جهاد فرهنگی

جهاد فرهنگی و جبهه ای دیدن عرصه ی فرهنگ مطلبی است که بارها رهبری معظم به آن تاکید داشته اند. حضور در این جنگ طاقت فرسا نیازمند پیش نیازهایی است که قدم به قدم و گام به گام باید آنها را شناخت و با فکر و برنامه ریزی پشت سر نهاد. اما اولین قدم جهت حضور در عرصه ی جهاد فرهنگی شروع از خود است. تا ما نتوانیم نفس خود را اصلاح کنیم از اصلاح نفس دیگران عاجز و بلکه مفسد آنیم.

تا وقنی نفسانیت در ما شعله ور است، امر به معروف و نهی از منکرمان سرچشمه در حسادت و نقد و خرده گیریمان ناشی از بغض ها و کینه هاست. بنابراین باید از خود شروع کنیم و با خود شناسی به وظیفه شناسی و روش شناسی برسیم.

یکی از مهمترین سوالاتی که در این زمینه باید در باره اش اندیشید آن است که من که هستم و هدفم از زندگی چیست. این سوال هرچند در نگاه اول سطحی و سهل الوصول به نظر می رسد ولی اندیشیدن در باره ی آن و همت در به فعل رساندن باورها می تواند ساختار زندگی ما را دگرگون سازد و ما را به سکینه و آرامش برساند.

از هر بچه مسلمانی درباره ی هدف زندگی بپرسی بی شک به پاسخ صحیح بندگی خدا اشاره دارد اما سوال اینجاست که چه قدر به این پاسخ اندیشیده ایم و در آن تامل کرده ایم؟ چقدر زندگی مان وقف خداست؟ چقدر اهدافمان خدایی است؟

حضرت امام خمینی (ره) در کتاب شریف چهل حدیث، اولین شرط مجاهده با نفس را “تفکر” می دانند و می فرمایند:

“بدان که اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالى «تفکّر» است. و بعضى از علماى اخلاق آن را در بدایات در مرتبه پنجم قرار داده ‏اند. و آن نیز در مقام خود صحیح است… و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزى مقدارى - و لو کم هم باشد - فکر کند… اگر انسان عاقل لحظه ‏اى فکر کند مى ‏فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است، و منظور از این خلقت عالم بالا و بزرگترى است، و این حیات حیوانى مقصود بالذات نیست. و انسان عاقل باید در فکر خودش باشد، و به حال بیچارگى خودش رحم کند و با خود خطاب کند: اى نفس شقى که سالهاى دراز در پى شهوات عمر خود را صرف کردى و چیزى جز حسرت نصیبت نشد، خوب است قدرى به حال خود رحم کنى، از مالک الملوک حیا کنى، و قدرى در راه مقصود اصلى قدم زنى، که آن موجب حیات همیشگى و سعادت دائمى است، و سعادت همیشگى را مفروش به شهوات چند روزه فانى، که آن هم به دست نمى ‏آید حتى با زحمتهاى طاقت فرسا. قدرى فکر کن در حال اهل دنیا از سابقین تا این زمان که مى ‏بینى."1

همه ما میدانیم که زندگی مان باید وقف خدا باشد اما چه قدر در باره ی آن (و به قول امام ولو اندک) فکر می کنیم؟

زندگی که وقف معبود شد دیگر شکستی در کار نیست و هیچ اتفاق ناگواری وجود نخواهد داشت (هرچه از دوست رسد نیکوست). وقف خدا بودن زندگی یعنی تا آنجا که در توان دارم به وظیفه ام عمل می کنم و آنجا که در وسعم نبود وظیفه ای هم ندارم. این یعنی آرامش یعنی سکینه یعنی اطمینان قلب؛ همان چیزی که امام (ره) تندیس آن بود. برای چه درس می خوانیم؟ برای چه کار می کنیم؟ برای چه حتی تفریح می کنیم؟ فکر کردن در باره ی این سوالات و سمت و سو دادن زندگی به پاسخ هایی که به آنها می دهیم سبک زندگی ما را دگرگون خواهد کرد. درس خواندن برای کسب نمره و مدرک با درس خواندن برای خدا متفاوت است و دو مسیر مجزا را پیش روی انسان می گشاید. تفریح کردن برای ارضای هوس های نفسانی و تفریح کرن جهت نیرو گرفتن برای پیشبرد اهداف الهی، سبک تفریحات ما را تعیین خواهد نمود. بنابراین آنچه بیش از همه چیز بدان نیازمندیم در درجه ی اول اصلاح نفس است و قدم اول در این راه تفکر و تامل در اهداف و مسیر زندگی است.

جهاد فرهنگي در شرايط كنوني

امروزه به دنبال گسترش سريع و زايد الوصف جريان اسلام گرايي در سرتاسر جهان ، هجوم فرهنگي دشمنان به مرزهاي فكري و عقيدتي شيعه و جهان اسلام گسترش يافته
براي مقابله با اين تهاجم فرهنگي و ناتوي فرهنگي، وجود جهاد فرهنگي مورد نياز بوده و بيداري اسلامي، تقويت ايمان مردم ايران و افشاي توطئه‌هاي دشمنان از نياز‌هاي مستمر ايران و جهان اسلام براي مقابله با اين توطئه‌ها است. امروز جهاد فرهنگي در مقابله با تهاجم فرهنگي و ترفندهاي دشمنان بايد به عنوان يك اصل مهم مطرح باشد. و براي مبارزه با تهاجم فرهنگي، مهمترين چيز حفظ روحيه جهادگري است. اينكه «مجاهد» باشيم و با تمسّك به فرهنگ غني اسلامي و ملّي اين مرز و بوم و استفاده كارآمد از همه امكانات ـ به ويژه دستگاه‏هاي فرهنگي‏ ـ و بسيج همه اقشار مردم براساس برنامه‏اي دقيق و حساب شده، پيروزي جامعه اسلامي را بدست آورد. بر اين اساس، مهم‏ترين راه‏هاي كارهاي موثر در مقابله با تهاجم فرهنگي ، عبارتند از:
1. حفظ و تعميق ارزش‏هاي اسلامي و ملّي از طريق فرآيند صحيح جامعه‏پذيري و عوامل آن؛ (مانند خانواده، مدرسه، رسانه‏ ها و….) و نيز آگاه نمودن جوانان با پيشينه‏هاي درخشان تمدنّ اسلامي و دستاوردهاي مادي و معنوي عظيم انقلاب اسلامي.
2. تحققّ حيات طيبه اسلامي و حفظ ارزش‏هاي انقلابي، استقرار عدالت اجتماعي و قسط اسلامي، تأمين رفاه و امنيت براي مردم در سايه ايمان به خداوند و حاكميت ارزش‏هاي الهي.
3. هوشياري و بيداري در مقابل انحراف معنوي جامعه اسلامي.
4. احياي فريضه مهم امر به معروف و نهي از منكر كه يكي از اركان اساسي اسلام و ضامن حفظ و بقاي فرايض و ارزش‏هاي الهي است.
5. ايجاد باور عميق، ريشه‏دار، عقلاني و مبتني بر نظام ارزشي اسلام در مديران جامعه؛ يعني، كساني كه در دستگاه‏هاي رسمي قانوني، به ويژه فرهنگي، نقش ايفا مي‏كنند.
6. تلاش و تدبير جدي و گسترده براي تثبيت نظام ارزشي مطلوب در بخش‏هاي مختلف جامعه (اعم از سياسي، اقتصادي، فرهنگي و…).
7. تبلور و تجلّي اين نظام ارزشي در رفتار حقيقي و حقوقي مديران ساختار كلان كشور و برنامه‏ هاي اجرايي.

شرايط جهاد فرهنگي

ايمان و اخلاص دو شرط جهاد فرهنگى مي باشند ؛ حركت‏هايى كه از روى ايمان باشد نتايج‏بهترى دارد و نه تنها اقدام همراه با ايمان نتيجه

و تاثير طبيعى‏اش بيشتر است‏بلكه ما مستظهر به مدد الهى هستيم، چون دين ما حق است. اگر در اين راه اخلاص داشته باشيم، اخلاص يك

شخص مستضعف و ناآگاه و گمراه نيست‏بلكه اخلاص كسى است كه از روى بصيرت حقيقت را تشخيص داده و در راه آن فداكارى مى‏كند. چنين

كسى قطعا مورد عنايت‏خاص ولى عصر (عج) و مشمول مددهاى غيبى الهى خواهد بود. همه مى‏دانند كه در جنگ هشت‏ساله بزرگ‏ترين عامل پيروزى

مددهاى الهى و شرط آن مددها، تلاش خالصانه و مخلصانه بسيجى‏ها بود. در عرصه نبرد فرهنگى نيز همين اصل حاكم است. در جهاد فرهنگى هم

درست است كه ما ابزار آموزش و تبليغات و وسايل بيگانگان و دشمنان اسلام را نداريم ولى چيزى داريم كه بر همه آن‏ها غالب است. اگر

با ايمان و اخلاص كار كنيم خداى آن جبهه در اين جبهه هم هست. آن خدايى كه بسيجيان ما را در هشت‏سال دفاع مقدس يارى كرد امروز

مى‏تواند سربازان امام زمان (عج) را در جهاد فرهنگى يارى كند.

همچنين جهاد فرهنگي نيازمند بصيرت ديني، حسن معاشرت، رفتار انساني، نظم، تنوع، جذابيت و علمي بودن ، استفاده بهينه از

مناسبترين امكانات تبليغي روز و توجه خاص به الگوهاي كاملاً ديني در تنظيم برنامه ها و رفتارها مي باشد. جهاد فرهنگي نيازمند

طراحي و برنامه‌ريزي و به عبارتي مهندسي فرهنگي بوده و براي اجراي آن به مشاركت دستگاه‌هاي دولتي و آحاد مردم نياز است كه

امروزه با پيشرفت تكنولوژي در ارتباطات اين امر تحقق‌يافتني است.

اهميت و ضرورت جهاد فرهنگي

اساس شـخـصـيـت فـرد و جـامعه بر مسائل فرهنگى و اعتقادى مبتني است است . و جـهـاد فـرهـنـگـى سـعـى و تـلاش بـراى تـبـيـيـن ، تـفـهـيـم و تـرويـج عـقـايد صحيح و ابـطـال عـقـايـد بـاطـل در جـامـعـه مي باشد كه مـصـلحان با روشنگرى و مجاهدت علمى و فرهنگى زيربناى فرهنگ و اعتقادات جاهلانه و خرافى را از بين بـرده و معارف حيات بخش تـوحـيدي و فرهنگ صحيح اسلامي را را به جامعه مي رسانند. بايد ابتدا با فرهنگ جاهلى مبارزه كرد و با ارائه فرهنگ ناب الهى و اسلامى ، آن را به قهقرا فرستاد و نيز عليه كسانى كه آگاهانه فـرهـنـگ جـاهلى پاى مى فشرند و نمى گذارند آب حيات بخش فرهنگ ناب الهى جهان هاى تشنه و سـراب ديـده را سيراب كند، جنگيد و آنان را از ميان برداشت البته جهاد فرهنگى يك جهاد مستمر است و ايجاد حفظ و ماندگارى احكام الهى به آن بستگى دارد.
بنابراين جهاد فرهنگى مقدّم بر جهاد نظامى بوده و اهميت زير بنايي و به سزائي برخوردار مي باشد. چنانكه پيامبر اكرم (ص ) در آغاز رسالتش قبل از اينكه به او و پيروانش اجازه دفاع و جهاد نظامى داده شـود، مـاءمـور بـه جهاد فرهنگى مى گردد؛ قرآن به عنوان كتاب جهاد فرهنگى بر قلب مبارك ايشان نازل مى گردد : «وَ جاهَدْهُمْ بِهِ جَهاداً كَبيراً ؛ و به وسيله قرآن با آنان مبارزه كن مبارزه بزرگى .»( سوره فرقان ، آيه 52.) يـعـنـى بـا تـلاوت آيـات قـرآن و بـيـان حـقـايـق قـرآن حـجـت را بـر آنـان تـمام كن و پايه هاى مـتـزلزل اعتقاد پوشالى آنان را ويران نما و بر آن ويرانه ، بنيان اعتقاد توحيدى را استوار و مـحـكـم بـنـا كـن .
فـضـيـلت ايـن جـهـاد از جـهـاد نـظامى نيز بيشتر و والاتر است ؛ چون مجاهدان فرهنگى هستند كه مجاهدان نظامى را مى پرورانند. اين مجاهدان ، فقيهان و دانشمندان الهى اند كه با تبيين و تبليغ عقايد، اخلاق و احكام توحيدى مجاهد مى پرورانند از اين روست كه ارزش مجاهدان اين صحنه بسى والاتـر و بـالاتـر از مـجـاهـدان ديـگـر صحنه ها و از جمله مجاهدان نظامى است كه خود برتر از ديگر مجاهدان هستند. از رسول خدا(ص ) و امام صادق (ع ) نقل شده كه : «اِذا كانَ يَوْمَ الْقِيامَةِ جَمَعَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ النّاسَ فى صَعيرٍ واحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوازينُ فَتوُزَنُ دِماءَ الشُّهَداءَ مَعَ مِدادِ الْعُلَماءِ فَيُرَحّجُ مِدادُ الْعُلَماِء عَلى دِماءِ الشُّهَداءِ؛ در روز قـيـامـت ، خداوند عز و جل همه مردم را در يك جا جمع مى كند، ميزانها نصب مى گردد و خون شهيدان با مداد علما سنجيده مى شود، پس مداد عالمان بر خون شهيدان برترى مى يابد. » ( بحارالانوار، ج 2، ص 14، ميزان الحكمه ، ج 6، ص 457؛ و جهت اطلاع بيشتر ر.ك : جنگ و جهاد در قرآن ، احمد حيدري - صادق فرازي ، مركز تحقيقات اسلامي نمايندگي ولي فقيه در سپاه ، 1378 )
از اين روست كه امامان معصوم (ع) اهميت بسيار زيادي به جهاد فرهنگي مبذول مي داشتند . شهيد مطهري در اين‏باره مي‏ گويد:« ائمه اطهار عليهم السلام در هرزماني مصلحت اسلام‏و مسلمين را در نظر مي‏گرفتند و چون دوره‏ها و زمان‏ها و مقتضيات‏زمان و مكان تغيير مي‏كرد، خواه و ناخواه همان طور رفتارمي‏كردند كه مصالح اسلامي اقتضا مي‏كرد و در هر زمان جبهه‏اي مخصوص‏و شكلي نو از جهاد به وجود مي‏آمد و آن‏ها با بصيرت كامل آن‏جبهه‏ها را تشخيص مي‏دادند.» (بيست گفتار،شهيد مرتضي مطهري، ص‏159) چنانكه امام صادق (ع) با حسن استفاده از شرايط زماني خويش و ضعف قدرت سياسي به بسط و اشاعه معارف ديني همت مي گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمين اسلامي و مواجهه اسلام و تشيع با افكار، اديان، مذاهب و عقايد گوناگون اقتضاي جهادي فرهنگي داشت و امام صادق (ع) به بهترين وجهي به تبيين، تقويت و تعميق “هويت مذهبي تشيع” پرداخت. از عصر جعفري است كه شيعه در عرصه هاي گوناگون كلام، اخلاق، فقه، تفسير و… صاحب هويت مستقل مي شود. عظمت علمي امام صادق (ع) در حدي است كه ائمه مذاهب ديگر اسلامي از قبيل ابوحنيفه و مالك خود را نيازمند به استفاده از جلسه درس او مي يابند. مناظرات عالمانه او با ارباب ديگر اديان و عقايد نشاني از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهميت اين جهاد فرهنگي امام صادق (ع) كمتر از قيام خونين سيد الشهداء (ع) نيست.