موضوع: "کارفرهنگی باید ها ونبایدها"
کار فرهنگی؛ بایدها ونبایدها
شنبه 93/07/12
هر کار فرهنگی یا هر تغییر و تحولی باید از خود فرد شروع بشود. لذا باید از خودمان شروع کنیم. نگاه خودمان را درست بکنیم و خودمان را تغییر بدهیم. بعد خانواده، بعد آشنایان و اقوام و بچههای محله و مسجد و جاهای دیگر.
باور به حرفها و برنامهها
به داشتههایمان و دانستههایمان عمل بکنیم و باور داشته باشیم. مسائلی را که بدان باور و اعتقاد نداریم، انجام ندهیم. خود باور و اعتقاد ما به یک سری کارها باعث میشود مخاطب در آن زمینهها جدی شود.
توجه به خانواده و آشنایان
کار فرهنگی را باید از خانواده و دوستان و نزدیکان خودمان آغاز کنیم. کار فرهنگی زمان و مکان نمیشناسد. البته قرار نیست داد و فریاد بکنیم. بلکه روحیه و رفتار و گفتار ما میتواند کار فرهنگی باشد و الآن باید به شدت روی خانواده و آشنایان خود دقت نظر داشته باشیم و مواظب خانوادههایمان باشیم.
کار ایجابی
کار ایجابی بکنیم. کار انتقادی صرف یا صرفاً انتقاد کردن جواب نمیدهد. باید خودمان هم دست به کار بشویم و اقدام کنیم. امیدوار هم باشیم هم به تغییر وضعیت و هم تأثیرگذاری فعالیتهایمان و… انتقاد صرف، ناامیدی میآورد و هیچ چیزی در فعالیت، بدتر از ناامیدی و بیانگیزگی نیست.
داشتن اعتماد به نفس
یکی از آفات ما، افراط و تفریط است. در اوائل دولت آقای احمدی نژاد، اعتماد به نفسها و روحیات انقلابی فوق العاده بود. حالت افراطی و غیر واقعبینانه به خود گرفته بود ولی الآن برعکس شده است. همه محتاط و محافظهکار شدند. اعتماد به نفس بین مذهبیها کم شد؛ بس که از خودشان انتقاد کردند. چرا که انتقاد زیاد، آدم را مأیوس و محتاط میکند و آدمی از ترس اشتباه و سر و صدای دیگران دست به هیچ کاری نمیزند.
سرپا داشتن عَلَم
الآن سعی ما باید این باشد که علم انقلاب و روحیه جهادی و بسیجی، علم یاد شهدا، علم جبهه فرهنگی و فکری انقلاب اسلامی را در منطقه خودمان زنده و سَر پا نگه داریم. حفظ این علم و تقویت ارزشهای انقلاب اسلامی مانند سادهزیستی، زهد، روحیه جهادی، احساس مسئولیت، ایثار و فداکاری و… را در زندگی فردی و اجتماعی خود در پیش بگیریم.
توجه به معنویت در کنار جهاد
برای تقویت روحیه دینی و معنوی خود بکوشیم. یادمان باشد که ایمان و جهاد حد یَقِف ندارد. پس همواره باید در تلاش و جهاد باشیم. البته با این توجه و ظرافت که تلاش و جهاد در هر دوره ممکن است با دوره بعدی و شرایط زمانه تغییر کند. خصوصاً که ما دغدغه جامعهسازی داریم باید توجه بیشتری به معنویت داشته باشیم و از خودسازی غافل نشویم.
نهادسازی و نهادینه کردن فعالیتها
الآن زمانهای است که باید نهادسازی بکنیم و از سویی دیگر فعالیتهای خودمان را در منطقه نهادینه و ماندگار کنیم. اگر جمعی داریم و فعالیتی میکنیم و بدون مجوز است، مجوز رسمی و قانونیاش را بگیریم یا مؤسسه را به ثبت برسانیم. از مجاری قانونی و رسمی فعالیت کنیم و این جور نشود که پس از مدتی و گذشت این شرایط فعلی و آمدن مسئولان جدید در شهر، فعالیت ما (چه در قالب نشریه، هیئت، کانون و…) را غیرقانونی قلمداد کنند.
کادرسازی و توانمندسازی
به نظرم در شرایط فعلی کشور یکی از نیازهای جدی ما آموزش است. ما نیروی آموزش دیده و کادر مجرب کم داریم. لذا باید برای رفع آن، دورههای آموزشی برگزارکنیم. توانمندی در مهارتهای خودمان را افزایش دهیم. در یک مهارت خاص هم متوقف نشویم. سعی کنیم مهارتهای مختلف را در حد متوسط فرا بگیریم. مهارتهایی چون نویسندگی، روزنامهنگاری (خصوصاً خبرنویسی، گزارشنویسی و مصاحبه)، عکاسی، فیلمبرداری، مستندسازی، طراحی و گرافیک، فراگیری زبان خارجی خصوصاً زبانهای عربی و انگلیسی و…
مهاجرت
برخی هستند که به دلایل مختلف، در مسجد محله با منطقه شهر و روستای خودشان نمیتوانند فعالیت کنند، لذا باید دست به مهاجرت بزنند، یعنی اینکه فعالیت خودشان را در مسجد محلههای دیگر، یا منطقه یا شهر و روستای دیگر آغاز کنند. امثال امام موسی صدر، شهید چمران، حاج عبدالله والی و بسیاری دیگر از شهر و دیار خود مهاجرت کردند و توانستند تأثیرگذار باشند و اگر آنها در شهر و دیار خود میماندند نمیتوانستند تا بدین حد، مؤثر واقع شوند. چه بسا شهر یا منطقه ای، اشباع شده است، چه خوب است از شهر و دیار خود دل بکنیم و به جایی که مورد نیاز است، مهاجرت کنیم. قرار نیست تا ابدالدهر در یک منطقه بمانیم.
محدود نشدن به قالبها و ابزارها
خودمان را در قالبهای فعالیت خاصی محدود نکنیم. برای مثال، برای مطالعه و شروع سیر مطالعاتی، لازم نیست از کتابهای شهید مطهری یا رهبر معظم انقلاب شروع کنیم. گاهی اوقات ممکن است فعالیت مطالعاتی خودمان را با یک سفرنامه (مانند «داستان سیستان» با «جانستان کابلستان» نوشته رضا امیرخانی و…) یا فیلم و مستند یا کتاب شعر و رمان و اردو یا کوه پیمایی و یک سفر زیارتی و سیاحتی و… آغاز کنیم.
کار خالصانه
کارهای ما باید برای رضای خدا و خالصانه باشد. اخیراً مقام معظم رهبری با خانواده مرحوم حاج عبدالله والی ـ مسئول کمیته امداد و جهادگر مخلص منطقه بشاگرد ـ دیداری داشتند. حضرت آقا در این دیدار فرمودند که «کارهای خالصانه هست که انقلاب را در بین مردم مستحکم میکند، اینهاست که انقلاب را بیمه میکند»
آمریکا و صهیونیسم، دشمنان اصلی ما
دشمن اصلی ما آمریکا و صهیونیسم است. شیاطین بزرگ اینها هستند. وهابیت، فراماسونری، فتنهگران، ضدانقلاب، کشورهای اروپایی، بهائیت و… همه آلت دست و همکاران و مزدوران آنها هستند. حالا چرا این مسأله را مطرح میکنم چون ممکن است در فعالیتهایمان به ظلم و تعدّیاتی برسیم که برای ما قابل هضم نباشد. لذا نباید از نظام اسلامی مأیوس بشویم و با دیدن این گونه صحنهها ببریم. شاید مسئولی متخلف باشد امّا او دشمن اصلی ما نیست، او آلت دست یا فریبخورده یا جاهل است.
توجه و درک شرایط روز جهان
ما به عنوان یک فعال فرهنگی و مذهبی، از اوضاع سیاسی روز جهان مطلع باشیم این که آمریکا، آفریقا، اروپا، آسیای مرکزی، آمریکای لاتین، خاورمیانه و جهان عرب، شبه قاره و شرق آسیا چه اوضاعی دارند. تحلیل درستی از تحولات اخیر جهان عرب داشته باشیم. مسأله فلسطین و لبنان برایمان حل شده باشد. فرق تحولات سوریه با دیگر مناطق مانند بحرین، مصر، لیبی و… را بدانیم و بتوانیم آنها را به درستی تحلیل کنیم.
توجه به تاریخ انقلاب اسلامی
تاریخ عامل هویتساز است و تاریخ انقلاب هم عامل هویت مذهبیها و حزباللهیهاست و هم اکنون تاریخ انقلاب محل تاخت و تاز روشنفکران و غربزدگان شده است. شاید تاریخ، اصلیترین صحنه نبردی است که در حال حاضر در فضای روشنفکری و علمی و مطبوعاتی کشور وجود دارد. چرا که هر گروهی درصدد شناساندن نقش و اهمیت خود در فضای شکلگیری انقلاب و سالهای بعد از آن است و اگر آنها بتوانند تاریخ را بنویسند، به راحتی میتوانند حقایق را وارونه جلوه بدهند. به قول یکی از تاریخنگاران مشهور «هر چه میکشیم، از نخواندن و ندانستن تاریخ است.»
شبکه سازی
ارتباط و شبکه سازی از مهمترین عوامل موفقیت است. پس برای تأثیرگذاری در کارهایمان، باید شبکه فعالان فرهنگی، هیئتها، مذهبیها، دانشجویان، پایگاه های بسیج و مسجدها و… ایجاد کنیم. دوستان و همفکران خودمان را در سطح شهر و منطقه پیدا کنیم.
تمرکز فعالیتها
یکی از اشتباهات ما این است که در فعالیت های خود تمرکز نداریم و خیلی زود، از این شاخه به شاخه دیگر میپریم. تمرکز در یک حوزه، تأثیرگذاری و ماندگاری فعالیت ما را تضمین می کند. حاج عبدالله والی، والی شد چون خودش را وقف بشاگردیها کرد و در حوزه کارش تمرکز کرد. حاج عبدالله ضابط و شهید آوینی همین طور.
گفتمان انقلاب اسلامی، محور فعالیتهای فرهنگی و دینی
پایه فعالیتهای فرهنگی و دینی را گفتمان انقلاب اسلامی قرار دهیم و برای تقویت گفتمان اسلامی و انقلاب اسلامی بکوشیم. اگر هیئتی هستیم هئیت را با نگاه انقلاب اسلامی اداره کنیم. مسجد و مدرسه و کانون انتظار و مهدویت را با همین نگاه و رویکرد فعالیت کنیم. رویکردی که در آن هم معنویت و معرفت هست، هم عدالتخواهی و رشد است و هم مبارزه با استعمار و استکبار.
داشتن پاتوق
اگر در مسجد هستیم، مسجد و اگر در یک پایگاه بسیج فعالیت می کنیم آنجا را مرکز فعالیت های انقلاب اسلامی قرار بدهیم. سعی کنیم هر جایی که هستیم ـ مسجد، کانون، نشریه، مدرسه و… ـ آنجا را پاتوق بچه های مذهبی و حزباللهی قرار دهیم. داشتن پاتوق خیلی مهم است؛ هم فیزیکی و هم مجازی.
جبههای دیدن و جبههای فعالیت کردن
فعالیت جبههای و شبکهای چیزی است که تجربه هم نشان داده است و در انقلاب تجربه کردیم و توانستیم پیروز بشویم و جلوی تمام دشمنان داخلی و خارجی بایستیم. اخیراً هم مقام معظم رهبری فرمودند که فعالیت دشمن را جبههای ببینید. این تازه یک طرف ماجراست اما نیمه دومش این است که فعالیتهای دوستان خود را هم باید جبههای ببینیم. به همدیگر کمک بکنیم و کارهای همدیگر را تکمیل کنیم.
ارتباط چهره به چهره
ارتباط چهره به چهره داشته باشیم. البته این به معنای فراموشی از فضای مجازی نیست، ولی باید از ارتباط چهره به چهره را داشته باشیم. البته فضای مجازی هم غافل نشویم ولی زیادی در آن غرق نشویم. برای فضاهای شهرستان ها و مساجد تأکیدمان باید روی فعالیتهای چهره به چهره باشد و بیشتر روی ارتباطات مستقیم سرمایه گذاری کنیم تا فضای مجازی.
مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیر باشیم، سعی کنیم خلأهای منطقه و محله خود را به درستی تشخیص بدهیم و آنها را پر کنیم. کارها و فعالیتهایمان را در جهت رفع نیازهای منطقه باشد. از قبول مسئولیت فرار نکنیم مگر مسئولیتهایی که توان انجامش را نداشته باشیم یا علم آن حوزه را نداشته باشیم و اما سعیمان بر این باشد که بارهایی که کسی بر دوش نمیکشد، بر عهده بگیریم. کارهایمان را از موارد ریز و جزئی شروع کنیم.
شروع از مدارس و مساجد
کار فرهنگی را باید از مدارس و مساجد آغاز کنیم. از مدارس دور و اطراف و محله و منطقه خودمان شروع کنیم. حتی شاید ضرورت داشته باشد از مدارس آغاز کنیم پس از آن را در مساجد پیگیری و تقویت و تکمیل کنیم. الآن متأسفانه از فضای مدارس غفلت شده است و اگر چه حق فعالیت فرهنگی و دینی در مساجد هم ادا نشده است. کارهای انجام نشده زیاد است و همت و اراده ما را میخواهد که آستین هایمان را بالا بزنیم و بسم الله بگوییم.
ارتباط با حوزه و روحانیت
با حوزه و روحانیت خصوصاً اساتید و طلاب فاضل و انقلابی حوزه علمیه قم و تهران و شهر خودمان ارتباط برقرار کنیم.
برنامه مطالعات قرآنی و روایی
برای مطالعه تفسیر قرآن و روایات اسلامی برنامه ویژه و دائمی داشته باشیم و سعی کنیم در طول فعالیتهایمان حداقل یک دور تفسیر نور آقای قرائتی و میزان الحکمه آقای ری شهری را مطالعه کنیم…
دور ماندن از آسیبها
باید سعی کنیم از مشکلاتی که جمع های فرهنگی مذهبی دارند، مصون باشیم و برای دور ماندن از این آفات تلاش کنیم. عمده این مشکلات ـ بدون رعایت اولویتها ـ عمدتاً به صورت زیر است:
۱-بی نظمی. کافی است هر فعال فرهنگی تأملی در زندگی شهید بهشتی داشته باشد آن وقت خودش متوجه اهمیت این موضوع میشود.
۲-بی برنامگی و فقدان استراتژی
۳-عدم باور به فعالیتها
۴-پراکندگی و جزیرهای عمل کردن
۵-فقدان مطالعه.
۶-فقدان آموزش ها و مهارت های لازم مثلاً نویسندگی، عکاسی، مستندسازی و طراحی گرافیکی و…
۷-یک سری روحیات خاص که در میان مذهبی ها زیاد دیده میشود مانند زیر آب زنی ها، خود محوری ها، زود باوری ها یا خوش باوری ها و…
۸-عدم اعتماد به نفس
۹-تکیه به افراد و نهادها
۱۰- عدم حمایت از همدیگر
۱۱- فقدان اولویت سنجی.
۱۲- کمی سعه صدر. تحمل نظرات مخالف و انتقادی ما کم است.
۱۳- افراط و تفریط در رفتارها و موضع گیریها.