موضوع: "بدون موضوع"
درس عاشورا ۳
سه شنبه 97/06/27
عاشورا و آزادگی
بحث بسیار مهم دیگری که از پیام های بزرگ پدیده عاشورا است، بحث آزادی افراد در انتخاب و تصمیم گیری است. آنجا که امام(ع) در شب عاشورا تمام یارانش را جمع کرد و به ایشان فرمود: «من تکلیف دارم و این دشمنان با من سروکار دارند و اگر شما هم بمانید،کشته خواهید شد. هیچ تکلیفی بر شما نیست» و چراغ ها را خاموش می کند و می فرماید: «هر کس که می خواهد از همین راه که آمده است، بازگردد.» آیا شما آزادی عمل و اختیاری بیش از این در طول تاریخ سراغ دارید؟ وقتی که امام(ع) می فرماید: «من بیعت خودم را از شما برمی دارم.» یعنی از آنچه که خود ایشان صاحب حق و اختیار است هم کوتاه می آید و از حق خودش نیز می گذرد. فقط به این دلیل که به اصل آزادمنشی و آزادی در تصمیم گیری و تفکر افراد احترام می گذارد. امام(ع) با این کار قصد داشت فقط افرادی را در کنار خود نگه دارد که به اهمیت موضوع و باطن اعمال ایشان آگاهی داشتند و نه از روی جهل و یا اجبار در کنارامام(ع) مانده بودند. به همین دلیل فرمودند: «آن تعداد معدود افرادی که با من هستند، باید از آگاه ترین انسان ها باشند.» افرادی که عقیده کامل داشتند که امام(ع) برای رضای خداوند و اجرای تصمیم الهی دست به این کار زده است نه از روی قدرت طلبی و حرص دنیوی.
احدیث های کوتاه از معصومین علیهم السلام
چهارشنبه 94/05/07
1
قال رسول الله صلی الله علیه وآله :
اِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ، کَقِطَعِ الَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ .
هنگامی که فتنه ها، هم چون پاره های شب تاریک، شما را در خود پیچید، برشماست که به قرآن تمسک جویید.
2 اصول کافی ج2ص459
قال امیرالمومنین علیه السلام :
وَ اعلَموا اَنَّ هذَالقُرآنَ هُوَ النّاصِحُ الَّذی لا یغُشُّ، وَالهادِی الَّذی لایضِلُّ ، وَالمُحَدِّثُ اَّلذی لایکذِبُ .
بدانید که این قرآن پندآموز است که خیانت نمی کند؛ وهدایت گری است که گمراه نمی سازد ؛ وسخن گویی است که دروغ نمی گوید .
نهج البلاغه خطبه 176
3
قال علی علیه السلام :
ما جالَسَ هذَاالقُرآنَ اَحَدٌ الّا قامَ عَنهُ بِزِیادَهٍ اَو نُقصانِ؛ زِیادَهٍ فی هُدًی اَو نُفصانِ مِن عَمًی .
هیچ کس با این قرآن همنشین نشد ، مگر آن که چون از نزد آن برخاست با فزونی و کاستی همراه بود؛ فزونی در هدایت، و کاستی ازکوردلی .
نهج البلاغه خطبه 176
4
قال علی علیه السلام :
مَنِ اتَّخَذَ قَولَ اللهَ دَلیلًا ، هُدِی اِلَی الَّتی هِی اَقوَم .
هر کس که سخن خدا را راهنمای خود بگیرد ، به استوارترین راه ها هدایت می شود .
نهج البلاغه خطبه 147
5
قال الرّضا علیه السلام :
لا تَطلُبُوا الهُدی فی غَیرِالقُرآنِ فَتَضِلّوا.
هدایت را جز از قرآن مجویید که گمراه خواهید شد .
امالی صدوق /438
6
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
یاعَلی ! سَیدُ الکَلامِ القُرآنُ .
ای علی ! برترین سخن، قرآن است .
تفسیرابی الفتوح 2/319
7
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
اَلقُرآنُ غِنًی لاغِنی دونَهُ وَ لا فَقرَ بَعدَهُ .
قرآن، توانمندی است که هیچ توانی جایگزین آن نمی شود وپس از آن هیچ فقری باقی نمی ماند.
تفسیرابی الفتوح 1/10
8
قال رسول الله صلی الله علیه وآله :
فَضلُ القُرآنِ عَلی سائِرِالکَلامِ کَفَضلِ اللهِ عَلی خَلقِهِ
برتری قرآن بر سایر سخنان، همانند برتری خداوند است بر بندگانش .
جامع الاخبار / 47
9
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
اَصدَقُ القَولِ وَ اَبلَغُ المَوعِظَهِ وَ اَحسَنُ القَصَصِ، کِتابُ اللهِ .
راست ترین گفتار و رساترین پندها و نیکوترین قصه ها کتاب خداست .
امالی صدوق /394
10
قال عَلی علیه السلام :
اَفضَلُ الذِّکرِ القُرآنُ بِهِ تُشرَحُ الصُّدورِ وَ تَستَنیرُ السَّرائِرِ.
برترین ذکر، قرآن است، به وسیله آن سینه ها گشوده وپوشیده ها روشن شود.
شرح غررالحکم 2/45
اهمیت حسن خلق در اسلام و قرآن
سه شنبه 94/05/06
اهمیت حسن خلق در اسلام و قرآن
حسن خلق چیست؟ و چرا به طور مکرر در قرآن و اسلام به آن اشاره شده است؟
حسن خلق آن است که انسان با گشاده رویی و چهره شاد و زبان نرم و ملایم با مردم روبرو شود، و در هر جا و با هر کس با خوش روئی برخورد کند. و یکی از فضایل اخلاقی است که در روابط اجتماعی فوق العاده مؤثر است. و از عوامل پیشرفت او در جامعه اسلامی است. نقطه مقابل حسن خلق، خشونت و کج خلقی و نامهربانی است که اثر مستقیم آن، پراکندگی مردم از دور انسان است. حسن خلق خمیر مایه پیوند جوامع انسانی است، و کج خلقی عامل پراکندگی و نفرت. است.
حسن خلق به معنی خاص، آن است که انسان با گشاده رویی و چهره شاد و زبان نرم و ملایم با مردم روبرو شود، و در هر جا و با هر کس با خوش روئی برخورد کند، لب هایی پر از تبسّم، و کلماتی پر از محبت و لطف داشته باشد. این یکی از فضایل اخلاقی است که در روابط اجتماعی فوق العاده مؤثر است. به عکس، کج خلقی و ترش روئی و سخنان خشن و خشک و فاقد لطف و محبت از رذایل اخلاقی که ریشه هایی در درون جان انسان دارد و باعث نفرت عموم و پراکندگی از دور انسان و گسستن پیوندهای اجتماعی خواهد شد.
در آیات قرآن و روایات اسلامی و سیره پیشوایان، مطالب فراوانی در زمینه آن فضیلت و این رذیلت دیده می شود که حاکی از اهمّیت فوق العاده آن در سرنوشت فرد و جامعه است. قسمت مهمی از موفقیت پیامبر صلی الله علیه و آله در پیش برد اهداف خود، و همچنین سایر معصومین علیه السلام و بزرگان علما و پیشوایان، مرهون همین فضیلت بوده است و یکی از عوامل مهم شکست بسیاری از رهبران و مدیران جامعه فاقد بودن این فضیلت است. تاریخ انبیاء و اولیاء و معصومین علیهم السلام و به طور کلّی تاریخ رهبران جهان پر است از شواهد زنده این موضوع.
حسن خلق
در این آیه مسأله «حسن خلق» به عنوان یکی از ویژگی های اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و آله و یکی از عوامل پیشرفت او در جامعه اسلامی ذکر شده است، می فرماید:«به خاطر رحمت الهی در برابر آن ها نرم (و مهربان) شدی، و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند؛ فَبما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک».[1]
بنابراین خلق و خوی نیکوی پیامبر صلی الله علیه و آله یک رحمت الهی درباره او و درباره تمام امّت بود. و به یقین این نرمش و مهربانی و حسن و خلق در هر کس باشد مایه رحمت و برکت است. در تعبیر فوق به نقطه مقابل آن یعنی خشونت و کج خلقی و نامهربانی نیز اشاره شده که اثر مستقیم آن، پراکندگی مردم از دور انسان است، و به تعبیر دیگر حسن خلق خمیر مایه پیوند جوامع انسانی است، و کج خلقی عامل پراکندگی و نفرت.
در این که «فظّ» و «غلیظ القلب» هر دو به یک معنی و به معنی تأکید است یا دو معنی متفاوت را می رساند، مرحوم «طبرسی» در «مجمع البیان» تعبیر جالب و جامعی دارد می گوید: «بعضی گفته اند جمع بین این دو وصف با این که هر دو از نظر معنی قریب الافق هستند به خاطر این است که «فظّ» معمولًا در مورد خشونت در سخن به کار می رود، و «غلیظ القلب» در مورد خشونت در عمل که ناشی از سنگدلی است.
بنابراین هر دو به معنی خشونت است، ولی یکی به معنی خشونت در سخن، و دیگری خشونت در برخورد عملی است. در هر حال خداوند به پیامبرش نرمش و انعطاف و خوش رویی و خوش خویی داده بود به گونه ای که در برابر افراد گنه کار، خشن و سنگدل، نرمش نشان می داد و به این وسیله خشن ترین افراد را غالباً به سوی اسلام جلب و جذب می کرد. و به دنبال آن یک سلسله دستورات عملی می دهد که خوش رویی و خوش خویی از صورت تظاهر بیرون آید و جنبه های عملی به خود بگیرد، می فرماید: «آنها را عفو کن و برای آنان از خدا آمرزش بطلب، و در کارها با آنها مشورت کن، و هنگامی که تصمیم گرفتی (قاطع باش!) و بر خدا توکل نما که خداوند متوکلان را دوست دارد؛ فَاعْفُ عَنْهُمُ وَ اسْتَغْفِرٌ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْامْرِ فَاذا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ انَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلینَ». و به این ترتیب جاذبه فوق العاده ای بر محور وجود پیامبر صلی الله علیه و آله پیدا شد که دورترین افراد را به سوی خود جلب کرد. سیاق آیات نشان می دهد که این آیه از آیات مربوط به جنگ احد است که دوست و دشمن سخت ترین فشارها را در طول این جنگ بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد کرد، بدیهی است عفو و گذشت و استغفار و برخورد محبت آمیز در چنین شرایطی، نشانه قرار داشتن پیامبر صلی الله علیه و آله در بالاترین سطح خوش خویی و محبت و مهربانی بود، و کمتر انسانی را می توان یافت که در چنین شرایطی از کوره در نرود و تند خویی نکند.
اهمّیت حسن خلق در احادیث اسلامی
در زمینه خوش خلقی و برخورد خوب با همه مردم، روایات فراوانی در منابع اسلامی دیده می شود که به حدّ تواتر می رسد، تعبیراتی که در این روایات در برابر این فضیلت اخلاقی آمده است در کمتر مورد دیگری دیده می شود، این تعبیرات بیانگر نهایت اهتمام اسلام به این مسأله مهم اخلاقی است، از میان این روایات گلچینی کرده ایم که ذیلًا از نظر می گذرد:
1-در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: «الْاسْلامُ حُسْنُ الْخُلْقِ؛ اسلام همان خوش رویی است».[2] این تعبیر نشان می دهد که عصاره تعلیمات اسلام همان حسن خلق است.
2-در حدیثی از حضرت علی علیه السلام در یک تعبیر جامع و جالب می خوانیم: «عنوانُ صحیفةُ المؤمن حسنُ خُلقه؛ سرلوحه نامه عمل انسان با ایمان حسن خلق او است».[3] می دانیم آنچه در عنوان و سرلوحه نامه اعمال قرار می گیرد، بهترین و مهم ترین آنها است و به تعبیر دیگر، چیزی است که قدر جامع همه اعمال نیک است و قبل از هر چیز نظرها را به خود متوجّه می سازد.
3-در حدیث دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: «اکثَرُ ما تَلِجُ بِهِ امَّتی الْجَنَّةَ التَّقوی وَ حُسْنُ الْخُلْقِ؛ بیش ترین چیزی که امت من به سبب آن وارد بهشت می شوند تقوا و حسن خلق است».[4]
در این حدیث حسن خلق همسنگ و همطراز تقوا قرار داده شده و به عنوان یکی از دو عامل اصلی ورود در بهشت معرفی شده است.
4-در حدیث دیگری امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «اکمَلُکمْ ایماناً احْسَنُکمْ خُلْقاً؛ کسی که ایمانش از همه کاملتر باشد، حسن خلقش از همه بیشتر است».[5] آنچه در بالا آمد بخشی از روایاتی بود که از اهمیت حسن خلق سخن می گوید و اکنون به سراغ بخش دیگری می رویم که از آثار و پی آمدهای مادی و معنوی آن بحث می کند:
1-در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: «الْخُلْقُ الْحَسَنُ یذیبُ السَّیئَةَ؛ حسن خلق گناهان را ذوب می کند».(و آثار آن را می شوید).[6]
2-در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «انَّ صاحِبَ الْخُلْقِ الْحَسَنِ لَهُ مِثْلُ اجْرِ الصَّائِمِ الْقائِمِ؛ دارنده حسن خلق پاداشی همچون روزه دار شب زنده دار دارد».[7]
3-در حدیث سوّمی از امام صادق علیه السلام آمده است: «انَّ اللَّهَ تَبارَک وَ تَعالی لَیعْطِی الْعَبْدَ مِنَ الثَّوابِ عَلی حُسْنِ الْخُلْقِ کما یعْطِی الُمجاهِدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ خداوند متعال به بنده اش در برابر حسن خلق همان پاداشی می دهد که به مجاهد در راه خدا می دهد».[8]
پی نوشت ها:
[1] در اين كه« ما» در جمله« فبما رحمة من اللّه…حق آن است كه موصوله يا زائده باشد.
[2] كنز العمّال، جلد 3، صفحه 17، حديث 5225.
[3] مجلسی، بحارالانوار، جلد 68، صفحه 392، حديث 59.
[4] کلینی، اصول كافى، جلد 2، صفحه 100، حديث 6.
[5] مجلسی، بحارالانوار، جلد 68، صفحه 387، حديث 34.
[6] مجلسی، بحارالانوار، جلد 72، صفحه 321.
[7] کلینی، اصول كافى، جلد 2، صفحه 100، حديث 5.
[8] کلینی، اصول كافى، جلد 2، صفحه 101.
اثار دعاي فرج
یکشنبه 93/04/01
آثار دعای فرج
روایات مختلفی به بیان آثار، فوائد و ویژگی هایی که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است، پرداخته است که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم.
1- فرمایش حضرت ولی عصر (علیه السّلام) : بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.
2- این دعا سبب زیاد شدن نعمت می شود.
3- اظهار محبت قلبی است.
4- نشانه ی انتظار است.
5- زنده کردن امر ائمه اطهار (علیه السّلام) است.
6- مایه ی ناراحتی شیطان لعین است.
7- نجات یافتن از فتنه های آخر الزمان است.
8- اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است، که اداء حق هر صاحب حقی،واجب ترین امور است.
9- تعظیم خداوند و دین خداوند است.
10- حضرت صاحب الزمان (علیه السّلام) در حق او دعا می کند.
11- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.
12- شفاعت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ان شاءالله شامل حالش می شود.
13- این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او است.
14- مایه ی استجابت دعا می شود.
15- اداء اجر رسالت است.
16- مایه ی دفع بلا است.
17- سبب وسعت روزی است ان شاءالله.
18- باعث آمرزش گناهان می شود.
19- سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب می شود ؛ ان شاءالله.
20- سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت می شود ؛ ان شاءالله.
21- از برادران پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خواهد بود.
22- فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان (علیه السّلام) زودتر واقع می شود.
23- پیروی از پیغمبر و امامان (علیه السّلام) خواهد بود.
24- وفای به عهد و پیمان خداوندی است.
25- آثار نیکی به والدین برای دعا کننده حاصل می شود.
26- فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود.
27- زیاد شدن اشراف نور امام (علیه السّلام) در دل او است.
28- سبب طولانی شدن عمر است، ان شاءالله.
29- تعاون و همکاری در کارهای نیک و تقوی است.
30- رسیدن به نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند است.
31- سبب هدایت به نور قرآن مجید است.
32- نزد اصحاب اعراف معروف می گردد.
33- به ثواب طلب علم نائل می شود؛ ان شاءالله.
34- از عقوبت های اخروی ان شاءالله در امان می ماند.
35- هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود.
36- این دعا اجابت دعوت خدا و رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.
37- با امیرالمومنین (علیه السّلام) و در درجه آن حضرت خواهد بود.
38- محبوب ترین افراد نزد خداوند خواهد بود.
39- عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد خداوند خواهد بود.
40- ان شاءالله از اهل بهشت خواهد شد.
41- دعای پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شامل حالش می شود.
42- کردارهای بد او به کردارهای نیک مبدل می شود.
43-خداوند متعال در عبادت ، او را تأیید می فرماید.
44- ان شاءالله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود.
45- ثواب کمک به مظلوم را دارد.
46- ثواب احترام به بزرگ تر و تواضع نسبت به او را دارد.
47- پاداش خونخواهی حضرت ابی عبدالله الحسین (علیه السّلام) را دارد.
48- شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار (علیه السّلام) را می یابد.
49- نور او برای دیگران نیز- روز قیامت – درخشان می گردد.
50- هفتاد هزار نفر از گنهکاران را شفاعت می کند.
51- دعای امیرالمومنین (علیه السّلام) در روز قیامت ، شاملش می گردد.
52- بی حساب داخل بهشت شود.
53- از تشنگی روز قیامت در امان می ماند.
54- در بهشت جاودان است.
55- مایه ی خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل او است.
56- روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد.
57- خداوند عزوجل از خدمتگزاران بهشت نصیبش می فرماید.
58- در سایه ی گسترده ی خداوند قرار گرفته و رحمت بر او نازل می شود – مادامی که مشغول آن دعا باشد.
59- پاداش نصیحت مومن را دارد.
60- مجلسی که در آن برای حضرت قائم – عجل الله فرجه – دعا شود، محل حضور فرشتگان می گردد.
61- دعا کننده مورد مباهات خداوند می شود.
62- فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.
63- از نیکان مردم – پس از ائمه اطهار (علیه السّلام) – می شود.
64- این دعا اطاعت از اولی الامر است که خداوند اطاعتشان را واجب ساخته است.
65- مایه ی خرسندی خداوند عزوجل می شود.
66- مایه ی خشنودی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می گردد.
67- این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است.
68- از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد، ان شاءالله.
69- حساب او آسان می شود.
70- این دعا در عالم برزخ و قیامت مونس مهربانی خواهد بود.
71-این عمل بهترین اعمال است.
72- باعث دوری غصه ها می شود.
73- دعای هنگام غیبت بهترازدعای هنگام ظهور امام (علیه السّلام) است.
74- فرشتگان درباره اش دعا می کنند.
75- دعای حضرت سید الساجدین (علیه السّلام) – که نکات و فوائد متعددی دارد- شامل حالش می شود.
76- این دعا تمسک به ثقلین (کتاب و عترت) است.
77- چنگ زدن به ریسمان الهی است.
78- سبب کامل شدن ایمان است.
79- مانند ثواب همه ی بندگان به او می رسد.
80- تعظیم شعائر خداوند است.
81- این دعا ثواب کسی که با پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شهید شده را دارد.
82- ثواب کسی که زیر پرچم حضرت قائم (علیه السّلام) شهید شده را دارد.
83- ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان – عجل الله فرجه – را دارد.
84- در این دعا ، ثواب گرامی داشتن عالم هست.
85- پاداش گرامی داشتن شخص کریم را دارد.
86- در میان گروه ائمه اطهار (علیه السّلام) محشور می شود.
87- درجات او در بهشت بالا می رود.
88- از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماند.
89- به بالاترین درجات شهدای روز قیامت نائل می شود.
90- و رستگاری به سبب شفاعت فاطمه زهرا (علیه السّلام) را در پی دارد.
منبع : مکیال المکارم، ج 1 ، ص 351 ( ترجمه سیّد مهدی حائری قزوینی )
حجاب
دوشنبه 92/07/01
oGridInCell /> حجاب 1-حجاب فاطمی را پاس بداریم2-حجاب یعنی به جای شخص، شخصیت را دیدن.3-حجاب یعنی به همه ی نا محرمان و ظاهر بینان “نه” گفتن.4-دختران و زنان شایسته با آراستن خویش به “پوشش اسلامی“ بزرگترین معلمان اخلاق و پاکی و فضیلتند.5-آنان که جسم خود را ارزشمندتر از آن می دانند که هر چشمی از آن بهره ببرد، بر مسند والای فضیلت نشسته اند.6-حجاب، عفاف وشخصیت ومتانت زن را نمودار می کند و او را همچون مرواریدی گرانبها در بر می گیرد.7-حجاب، سپری در برابر رهزنان گوهر عفاف است و موجب کمانه کردن تیر زهرآلود چشم ناپاکان.8-حجاب، دختران جوان و نوجوان را از طمع شکارچیان هوس حفظ می کند و آنان را در رسیدن به قله ی رفیع نیکبختی یاری می بخشد.9-دنیا در برابر گرفتن حجاب از زن، چیزی که سعادت و خوشبختی او را تآمین کند، به وی نداده است.10-دامن پاک حجاب از پلیدی ها پیراسته است.11-حجاب آوای ملکوتی جمال طلبی معنوی زن است.12-حجاب تلالو شبنم بر چهره ی زیبای گل است.13-حجاب تضمینی برای تداوم خط زیبای شرافت است14-حجاب تداوم بخش آیه های مهربانی متقابل همسران است.15-حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است16-حجاب سپری است قوی در برابر شمشیرهای تهاجم فرهنگی.17-حجاب سند اطاعت از فرمانده هستی است.18-حجاب زنجیری گران بر دستهای دیو گناه است.19-حجاب زنجیری گران بر دستهای دیو گناه است20-حجاب گامهای بلند انسان در کوچه های معانی است.21-وقتی مروارید زیبایی هایت را به صدف حجاب و عفاف می سپاری، خدا تو را آبی می کند. آنقدر آبی که آسمان به تو رشک می برد.